حاکمیت جدید شهری، مروری بر مضامین فعلی و اولویتهای آینده- ایمان حشمتی
رویکردهای حاکمیت شهری به سرعت در حال تغییر است، زیرا شهرها برای سازگاری با چالش های قرن 21 تلاش می کنند، تغییرات آب و هوایی، مهاجرت، امنیت و اقتصاد جهانی شکننده، همه در حال ایجاد تحول در تغییرات شهری هستند و دولت¬های ملی برای ادای تعهد کامل به شهرها و توسعه شهری، همچنان در تکاپو می باشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد، منابع مالی به ندرت دارای توان افزوده برای شهرها هستند، به این معنی که حتی در مواردی که شهرها از نظر بودجه تأمین هستند، با این حال اغلب از استقلال کمی برای ایجاد تحول برای پاسخگویی به این چالشهای جدید و غیرقابل حل برخوردار هستند.
در واقع، مسئله بودجه های موجود در مقابل دامنه مسئولیتهای متولی شهرها، فقط بخشی از ماجرا است؛ توانمندی سیاسی و مالی و خودمختاری نهادهای شهری، هماهنگی استراتژیها و مداخلات در سطح ملی و اتخاذ مداوم سیاستهای لازم برای مقابله با پیچیدگی های حکمرانی شهری، همه نمونههایی از چشماندازهایی است که از طریق آنها دولتهای ملی میتوانند تعهد خود را به شهرها تقویت یا محدود کنند؛ همچنین گفته شده است که این محدودیتهای حاکمیت شهری، در برخی زمینه ها، ممکن است منجر به بهره برداری و فساد شود.
علی رغم سودمندی فنی حاکمیت شهری به عنوان یک مفهوم، تئوریها و مطالعات آکادمیک در مورد آن هنوز زمینه مطالعاتی پخته و تلفیقی ایجاد نکرده است، مطمئناً، مطالعات موردی کاملاً طولی، سهم بسزایی در این زمینه دارند اما همانطور که اخیراً توسط لوکاس (2017) بیان شده است، "گروهی متشکل از محققان سیاست شهری وجود دارند که از دور شدن از مطالعات تک موردی شهرهای خاص و رویکرد مقایسهای بیشتر به سیاست، خط مشی و حاکمیت شهری حمایت میکنند، " به عنوان مثال تغییر "از دولت به حاکمیت" و "مدیریتگرایی به کارآفرینی" به عنوان یک روند واضح در نحوه اداره شهرها، مدتی است که مطرح شده است.
این اغلب به عنوان فرآیندی درک میشود که در آن قدرت یا ارتباط دولت محلی، کارمندان دولت و سیاستمداران منتخب نسبت به بازیگران خصوصی مانند خیریهها، انجمنهای تجاری، مشاوران مدیریت و سازمانهای غیردولتی کاهش مییابد. با توجه به شواهد موجود، آیا میتوان اطمینان داشت که دولتهای محلی در مقیاس جهانی عقب نشینی کرده یا به سمت نقش "هماهنگ کنندههای شبکه" سوق داده میشوند؟ آیا گفتمان کنونی این ادعاها را بر اساس مواردی که بیش از حد بر تغییرات نهادی ملی یا حتی فراملی تأکید دارند، میپذیرد؟
هنوز هم جمعآوری داده های سیستماتیک در مورد حاکمیت شهری به منظور درک روندهای گسترده در مقیاس جهانی فوق العاده دشوار است. به نظر میرسد در هر دو عرصه دانشگاهی و عمومی، روایت غالب حاکمیت حول موضوعات سیاسی قدرت نابرابر، دموکراتیزه کردن، نمایندگی و مشارکت عمومی در حال تکامل است.
ما باید درک خود را از حاکمیت شهری افزایش دهیم و برای اینکه این امر امکانپذیر باشد، باید اطلاعات جدیدی در مورد نحوه اداره شهرها تولید کنیم. فقدان داده برای حمایت از ادعاهای قویتر در مورد نحوه کار حکمرانی در شهرها - و روشهای مناسب برای جمع آوری این دادهها - محدودیت اصلی این زمینه است.
با این حال، جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها در مورد حاکمیت شهری معاصر به دلیل تنوع زمینه های فرهنگی و حقوقی که شهرها در آن فعالیت میکنند و دسترسی به اطلاعات مربوط به شیوه های واقعی حکمرانی، پیچیده است.
علاوه بر این، دامنه وسیع موضوع و تعاریف مبهم از هر دو نوع حاکمیت و شهر، عملیاتیسازی و تحلیل مقایسهای را محدود میکند. اگرچه مطالعات موردی زیادی در مورد شهرها، سیاستها و نوآوریهای حاکمیت وجود دارد، اما جدا کردن از آن تئوریهای یکپارچه شهری چالش برانگیز است. فقدان داده های قابل مقایسه جمع آوری شده و محدودیتهای مفهوم حاکمیت، خود محدود کننده امکانات تحقیق تجربی بوده است.
امید زیادی به ظرفیت شهرها برای پاسخگویی به چالشهای کلیدی جهانی و صلاحیت آنها برای هدایت تحولات به سمت یک مدل پایدارتری از توسعه، بسته شده است. شهرها اغلب بسترهای آزمایشی برای رویکردهای ابتکاری، پرخطر یا بحث برانگیز برای مشکلات اجتماعی یا زیستمحیطی هستند.
بندرت دولتهای محلی مشتاق تجربه روشهای جدیدی برای اداره، برنامهریزی، درآمدزایی (یا کاهش هزینهها) و مدیریت داراییها و خدمات عمومی هستند. با این حال، کاملاً روشن نیست که شهرها در مقیاس بهینه قرار دارند یا ویژگیهای مناسبی برای مقابله با بسیاری از این چالشهای فراگیر و انجام اصلاحات لازم را دارا میباشند یا خیر.
ممکن است این امیدواری به شهرها بیشتر ناشی از ناامیدی از دولتهای ملی و واکنش ضعیف یا کند آنها باشد تا ظرفیت واقعی شهرها برای پذیرش این مسئولیتها. همچنین مشخص نیست که نوآوری های حاکمیت شهری - یعنی نوآوریهای شیوه نهادی تعامل بین بازیگران در بافت شهری - تا چه حد میتواند به محدودیتهای ظرفیت و چالشهای پیچیده تری بپردازد که شهرها باید با آن کنار بیایند.
تحولات اخیر بین المللی، مانند رأی گیری در همه پرسی انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا یا انتخابات ایالات متحده، بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشت تا با اثرات نابرابریها و جهانی شدن کنار بیایند. بسیاری بر این باورند که اگرچه در بسیاری از موارد شهرها مسبب افزایش نابرابری هستند، اما همین شهرها میتوانند بخشی از راه حل باشند.
به همین ترتیب، جهان در حال مشاهده افزایش انتشار گازهای گلخانه ای در نتیجه و افزایش کلی در رفاه و توسعه انسانی همراه با شهرنشینی است. اما شهرها به دلیل اقتصاد متراکم، از کارایی زیست محیطی بهتری برخوردارند. پیگیری شهرهای پایدارتر و عادلانه تر ممکن است پاسخگوی بسیاری از این مسائل باشد. اما دستیابی به موفقیت به درستی حاکمیت شهری بستگی دارد.
کارشناس هماهنگی و پیگیری