رشد فضاهای کالبدی شهری، همزمان با نابودی فضاهای هویتساز، باعث کاهش حس تعلق میان شهروندان و محیطهای زندگیشان شده است.
با توجه به محدودیت زمین، مشکلات حاصل از رشد بیرویه و پراکنده شهرها و توجه به مباحث توسعه پایدار، توسعه مجدد زمینهای قهوه ای مورد توجه قرار گرفته است.
تغییر در الگوی معیشت سنتی، ظهور و پذیرش مشاغل جدید و گسترش افقی شهرها، منجر شده تا فضاهایی که در گذشته دارای کارکرد و فعالیت بودهاند، به فضاهای متروک و فاقد کاربری تبدیل شوند.
اهمیت توسعه مجدد این اراضی از آنجاست که رها کردن آنها تا حد زیادی خساراتی را به جوامع محلی وارد کرده است؛ از طریق کنترل و توسعه مجدد این زمینها، آلودگیها، مشکلات و تهدیدهای زیست محیطی تا حد زیادی کاهش خواهد یافت.
اصطلاح زمینهای قهوهای در تعریف فضاهایی به کار میرود که قبلاً دارای کاربری صنعتی یا خدماتی بوده و در نتیجه گذار به وضعیت جدید خالی از نیروی انسانی و کاربری شده و به عنوان فضای مخروبه دارای اثرات منفی اجتماعی و زیست محیطی است.
توسعه مجدد زمینهای قهوهای، باعث جذب و ایجاد مشاغل جدید در محله، افزایش کیفیت و جذابیت میشود و به تبع آن باعث ارتقاء شاخصهای اجتماعی و اقتصادی در کنار شاخصهای زیست محیطی میگردد.
پرسش محوری این است که آیا میتوان از این فضاها برای ارائه خدمات مورد نیاز اعضای اجتماع محلی کم برخوردار استفاده کرد؟ امکان ساماندهی زمینهای قهوهای بر مبنای دیدگاه گروههای ذینفع مختلف میسر است؟
دوام و توسعه پایدار شهری تنها در قالب ترمیم و یا طراحی کالبد خلاصه نمیشود، بلکه اهتمام به تولید فضاهای اجتماعی، کارکردهای نقشآفرینی شهر را نیز افزایش میدهد.
اقدام برای ساماندهی زمینهای قهوهای از دو منظر دارای اهمیت است. از یک سو اقدامی است در راستای برخورداری یکسان شهروندان از زیست سالم و از دیگر سو با تغییر کاربری بر مبنای نیاز جامعه محلی و مشارکت آنها، گام مناسبی در جهت دستیابی به عدالت اجتماعی در شهر است.
اقتصاد پایدار شهری، همبستگی و انسجام شهری، سرپناه با دوام، اکوسیستم پایدار شهری، حکمروایی خوب شهری و ... از عوامل اثرگذار در پایداری شهر و توسعه پایدار شهری است.
باید پذیرفت توسعه پایدار مستلزم برقراری عدالت اجتماعی در شهرهاست.
مقولههایی همچون رفع نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، توزیع بهینه خدمات و امکانات و توجه به نیازهای اساسی شهروندان اهمیت رویکرد مدیریت شهری به توسعه پایدار را افزایش میدهد.
براساس رویکرد توسعه پایدار، نگرش به محلهها به عنوان سرمایهای است که باید پاسخگوی نیازهای حال و آینده ساکنان آن باشد. بنابراین هر محله با ویژگیها و پتانسیلهای خود نظیر امکانات زیرساختی، اراضی بایر و یا فاقد کاربری که قابلیت استفاده مجدد را دارند، میتوانند بستر توسعه پایدار باشند.
توسعه مجدد زمینهای قهوهای باعث سرزندگی محلات، تحرک اقتصاد محلی، تسریع توسعه در مناطق مجاور اراضی هدف، ایجاد و ترقی فرصتهای شغلی، کاهش ریسکهای زیست- محیطی، افزایش ایمنی و سلامتی در فضاهای جمعی و کاهش معضلات و جرایم اجتماعی میشود.
مسأله بسیار مهم چگونگی نحوه مداخله در آنها است. نحوه برخورد با هر زمین قهوهای میبایست براساس پتانسیلهای آن باشد تا میزان تحقق پذیری طرح ارائه شده برای آن افزایش یابد. در راستای رسیدن به این مهم، بعد از شناسایی این زمینها در مناطق شهری، می بایست نوع آن و مداخله در این نوع زمینها مشخص شود که شامل تخریب، نگهداری، حفظ اصالت، نوسازیها، بازآفرینی و ساماندهی میباشد.
پایین بودن سطح آگاهی در مورد سیاستهای محلی، مشکلات مالکیتی، عدم توجه استراتژیهای توسعه شهری به این اراضی، از جمله مشکلات متعدد اجرایی در مسیر مداخله در زمینهای قهوهای است.
چشمانداز کالبدی در بافتها و اراضی نیمه فعال و غیرفعال مبتنی بر دیدگاه باز زندهسازی فضای شهری است. با توجه به اینکه توسعه یک فعالیت انسانی است و زمانی معنا دارد که مرکز آن انسان باشد، توجه مدیریت شهری و برنامهریزان به سمت الگوی مداخله مشارکتی است که در قالب حرکتی از پایین به بالا تعریف میشود.
با تغییر رویکرد برنامهریزی و تقویت سرمایههای اجتماعی میتوان زمینه اجتماعی مناسب را برای برنامهریزی شهری در مناطق هدف فراهم ساخت. در سطوح مدیریت شهری نیز بایستی به انسجام مدیریت شهری و هماهنگی بین بخشی با همافزایی دستگاههای متولی توجه جدی داشت.
*کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری